تحقیقات علمی و نظریه عامه بر این است که ایما و اشارات صورت با احساسات فرد ارتباط مستقیم دارند. همه ما زبان غیرکلامی را ابتدا از مادرانمان میآموزیم. او نخستین کسی است که خنده و اخمش برای ما معنی دارد و بهمرور زمان و با یادگیری حرف زدن آشنایی ما با زبان غیرکلامی هم افزایش مییابد. در اکثر خانوادهها اعضای خانواده به راحتی بدون کلام با هم ارتباط برقرار میکنند.
معلمان میتوانند از زبان غیرکلامی در تدریس استفاده کنند و از این طریق بدون کلام ارتباط خوبی با کلاس ایجاد کنند. واقعیت این است که حتی وقتی که آدم چیزی نمیگوید هم حرفهای زیادی میزند. بدن ما دائم در حال فرستادن اطلاعاتی است، از آنچه ما فکر و احساس میکنیم. نگاه، ایما و اشارات، حرکات و انقباض عضلانی بدن همه اینها مجموعاً اطلاعات زیادی را به مخاطب منتقل میکنند. علائم ارسال شده بیشتر از کلام، مخاطب را تحتتأثیر قرار میدهند. تقریبا دو سوم ارتباطات بشری از طریق زبان غیرکلامی صورت میگیرد. درست است که شخص حرف میزند ولی معمولاً مخاطب به اشارات بدنی گوینده بیشتر اعتماد دارد، زیرا نشانههای زیادی وجود دارند که سخنگو قادر به کنترل آنها نیست، نظیر سرخ شدن چهره، تغییر تن صدا به هنگام استرس و علائم دیگر که بدون کلام به مخاطب واقعیت را میگوید.
زبان بدن یا زبان غیرکلامی وسیله قوی است که اگر معلمان آنرا آگاهانه مورد استفاده قرار دهند میتوانند رابطه مؤثری با دانشآموزان برقرار کنند. معلمان فقط برای انتقال دانش جلوی کلاس نمیایستند بلکه آنها بهعنوان یک انسان باید نشان دهند که چگونه میخواهند این دانش را منتقل کنند. معلمان در موفقیت دانشآموزان نقش موثری دارند. آنهایی که در ایجاد ارتباط غیرکلامی تبحر دارند در انتقال دانش خود هم موفقترند؛ زیرا درس آنها برای دانشآموزان قابل فهمتر است. این معلمان با زبان غیرکلامی توجه دانشآموزان را برای فهم مطالب بیشتر جلب میکنند و در شنونده انگیزه بهوجود میآورند و حتی دانشآموزان بیحوصله را هم بهوجد میآورند.
دکتر یوآخیم بویر، متخصص بیولوژی عصبی و روان درمانی از کلینیک دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید: مغز انسان یک ارگان تقلیدگر است یعنی آنچه مخاطب انجام میدهد و احساس میکند را تقلید میکند و مسئول این تقلید عصبهای آینهای مغز هستند. سلولهای عصبی مغز با دیدن احساسات در مخاطب آنرا دریافت میکنند مثلا خستگی یا خواب آلودگی، مغز همانند آینه رفتار مخاطب را نمایش میدهد ولی تقلیدی که ما شاهد آن هستیم دهاندره است که فوراً در مخاطب ظاهر میشود.
علائم غیرکلامی
دانشآموزان ناخودآگاه علائم غیرکلامی ارسال شده از طرف معلم خود را دریافت میکنند، آنها فورا متوجه میشوند که مقابلشان کسی است که با میل و علاقه ایستاده یا اینکه او تمام مدت تدریس در انتظار پایان ساعت درس است. این رفتار روی نحوه تدریس معلم و انگیزه او اثر میگذارد. ارتباط بین معلم و دانشآموز تأثیر قابل توجهی در یادگیری دانشآموزان دارد. این نکتهای است که دکتر یوآخیم بویر بر آن بسیار تأکید میکند.
درست ارتباط برقرار کنید
دانشآموزان مایلند که مورد توجه قرار گیرند و در حقیقت دیده شوند، توجه به آنها هر چند با یک نگاه ساده،باعث تشویق دانشآموز میشود. کودکان و نوجوانان حاضرند برای جلب این توجه، خیلی کارها بکنند. بزرگسالان میتوانند از طریق زبان غیرکلامی کوشش کودکان را برای یادگیری به نحوه مثبتی تحتتأثیر قراردهند و نشان دهند که آنها مورد تایید هستند. معلم با واگذاری حل مسائلمشکل به دانشآموز به او نشان میدهد که از تواناییهای او مطلع است و همین در دانشآموز انگیزهای بهوجود میآورد تا او با میل به حل مسئله بپردازد، ولی برعکس اگر معلم به شاگردی بهطور غیرمستقیم بفهماند که او فکر نمیکند که دانشآموز قادر به حل مسئله باشد به همان نسبت هم دانشآموز با ترس و نگرانی با آن مواجه میشود. این واکنشهای دوجانبه تنها در مدرسه مهم نیستند بلکه در همه روابط انسانی اهمیت دارند، خصوصاً بین والدین و فرزندان.
حضور واقعی معلم از آغاز کار یک پذیرش مسئولیت است، نخستین دقایق ساعت درس تعینکننده است که آیا یک معلم توانایی برقراری ارتباط با دانشآموزان را دارد یا نه؟ یک معلم هرگز نباید برای شروع ساعت درس به مسائل سازمانی بپردازد، همانند چه کسی غایب است؟ یا چه کسی دفترچهاش را فراموش کرده؟ این سؤالات کشنده انگیزه دانشآموزان برای یادگیری هستند.
از زبان غیرکلامی بجا استفادهکنید
محقق تعلیم و تربیت رودولف هایدمن از دانشگاه توربینگن آلمان معتقد است: برای شروع کلاس بهترین حالت یک احوالپرسی ساده با دانشآموزان است که البته بدون زبان غیرکلامی غیرممکن است. یک سخنران با تجربه با گفتوگوی مستقیم با یکی از شنوندگان سخنش را آغاز میکند و در تمام مدت سخنرانی سعی میکند تکتک شنوندگان را نگاه کند و حتماً در مدت سخنرانی تن صدای خود را تغییر میدهد تا خستهکننده نباشد.
زبان غیرکلامی معلم به شرطی میتواند مؤثر باشد که دانشآموزان او را ببینند نه اینکه معلم پشت میز یا تخته مخفی شده باشد یا به هنگام تدریس پشت به دانشآموزان داشته باشد. بهترین مکان برای معلم در کلاس نزدیک میز خودش است، او در این حالت ایستاده و همه دانشآموزان او را میبینند. معلم نباید جلوی کلاس درس دستها را در جیبهایش بگذارد، زیرا این حالت معلم را محدود میکند. فرم ایدهآل این استکه دستهای او آزاد باشند، این نشاندهنده آمادگی معلم برای برقراری ارتباط با دانشآموزان است. او باید گاهگاه جای خود را تغییر دهد ولی اگر مرتب از این طرف کلاس به آن طرف کلاس برود حواس دانشآموزان پرت میشود و متوجه درس نخواهند شد. نکته مهم این است که معلم باید به تکتک دانشآموزان نگاه کند وگرنه آنها فکر میکنند که معلم آنها را نادیده گرفته، چون که تأثیر نگاه غیرقابل انکار است. معلمان به هنگام سوال کردن نباید با انگشت به دانشآموز اشاره کنند، خصوصاً اگر به آن دانشآموز نزدیک باشند، این حالت در دانشآموز ترس و نگرانی ایجاد میکند بهجای اینکه در او انگیزه بهوجود بیاورد. بهترین روش این است که از دانشآموز فاصله بگیرد و مستقیم بهطرف او نگاه کند و با دست کامل به دانشآموز اشاره کند.
معلمی که دائم به در و پنجره نگاه میکند به معنی آن است که او فکرش خارج از کلاس درس میچرخد و توجهی به دانشآموزان ندارد. استفاده آگاهانه از زبان غیرکلامی نمایش نیست بلکه باعث تأثیر بهتر سخنان فرد میشود، هر چه زبان غیرکلامی طبیعیتر باشد بیشتر مورد قبول مخاطب قرار میگیرد. معلمانی که از زبان غیرکلامی بهدرستی استفاده میکنند رابطه بهتری با دانشآموزانشان برقرار میکنند.
focus.de